اصول بهبود مهارت اجرایی در کودکان دوزبانه (قسمت اول)
اولین اصل:
مهارتهایی که کودک درون کودک دوزبانه شما در آن نقص دارد را آموزش دهید، به جای اینکه از او انتظار داشته باشید که آنها را از طریق مشاهده به دست بیاورد. بدیهی است که بعضی از کودکان دوزبانه توانایی درونی خوبی برای استفاده بهینه از مهارتهای اجرایی دارند. در حالی که بعضی دیگر اگر به خودشان واگذاشته شوند، پیشرفت نمیکنند.
این توانایی، مشابه توانایی خواندن است. درصد کمی از کودکان دوزبانه خودشان یاد میگیرند که چگونه بخوانند، در حالی که تعداد زیادی از آنان نیاز به آموزش رسمی دارند. درصد کوچک دیگری از کودکان (مثلاً با اختلال یادگیری) مهارت را حتی با آموزش در کلاس هم به دست نمیآورند.
بسیاری از والدین و معلمان مهارتهای اجرایی را از طریق آنچه روانشناسان یادگیری تصادفی مینامند، ایجاد میکنند. یعنی آنها فضاهایی با ساختار کم و همراه با مدلها، علامت و نشانههای موقتی فراهم میآورند و این کار چیزی است که برای آموزش لازم میبینند. البته شاید این کل چیزی است که در زمان گذشته نیاز بوده. زیرا در گذشته انتظار از کودکان دوزبانه و سایر کودکان کمتر بود و میزان نظارت و حمایتی که معلمان و والدین میتوانست داشته باشد، بیشتر بود.
امروزه بیشتر کودکان دوزبانه با تکالیفی مواجه میشوند که نیاز به سطوح بالایی از کارکردهای اجرایی دارند. و در انجام آنها به مشکل برمیخورند. برای اینکه بتوانیم در این جهان پیچیده زندگی کنیم، باید به رشد مهارتهای اجرای حساس باشیم. نیاز است که به کودکان دوزبانه مان آموزش مستقیم بدهیم. یعنی رفتارهای مشکل را تعریف کنیم. رفتارهای هدف را شناسایی و سپس توالی از مراحل را ایجاد و اجرا کنیم. سپس از نزدیک نظارت و بعد به تدریج نشانهها و حمایتها را حذف کنیم.
روشهای طبیعیتری نیز برای آموزش مهارتهای اجرایی وجود دارد که شامل چهارچوب بندی کلامی و بازی میشود. بازیها به جای اینکه کار خاصی را که انجام آن نیاز به مهارتهای خاصی دارد، هدف قرار دهند، رشد مهارتهای اجرایی را به طور کلی تقویت میکنند.

دومین اصل :
سطح رشدی کودک دوزبانه تان را در نظر بگیرید. ما از کودک ۵ ساله انتظار نداریم که برنامهریزی کند و ناهار مهدکودک خودش را آماده کند. از کودک دوزبانه ۱۰ ساله انتظار نداریم برای اردوی چند روزه تابستانی کیفش را خودش آماده کند و از یک کودک دوزبانه ۱۴ ساله انتظار نداریم که در آپارتمان خودش زندگی کند. با این وجود، والدین زیادی را میبینیم که انتظارات غیر واقعگرایانهای از سطح استقلال کودک دوزبانه خود دارند.
دانستن اینکه در هر سنی انجام چه کارهایی طبیعی است، باعث میشود انتظار خیلی زیادی از کودک دوزبانه نداشته باشید. و این اولین قدم در مدیریت ضعیف کارکردهای اجرایی است. وقتی که مهارتهای کودک دوزبانه شما تأخیر یا نقص دارد، باید در سطح کنونی عملکرد کودک دوزبانه تان مداخله کنید. که کودک ۱۲ ساله با رشد طبیعی قادر است اتاقش را با یک برنامه هفتگی مرتب کند.
اگر کودک ۱۲ ساله شما هرگز اتاقش را خودش مرتب نکرده است، پس ساختارها و راهبردهایی که برای بیشتر ۱۲ سالهها مفید است، احتمالاً در رابطه با کودک دوزبانه شما مؤثر نخواهد بود. اگر کودک با همسالانش یا با آنچه که شما از او انتظار دارید، تفاوت دارد؛ لازم است که انتظارات خود را با سطح رشد واقعی کودک هماهنگ کنید.